مرا بر زورق تنهایی نشاند
روی امواج اشکهایم به بهشت موعودش سوق داد
تا همیشه از یادش مبرم.
ای بی نهایت لطفها
مرا از عشق خود لبریز ساز
و از لفزشها مبرا
بر این ذره خاکی هرگز لطف و کرمت را دریغ مدار
و گناهانم را بر بی گناهیم ببخش
آه که چون گم گشته ای در خویش,همیشه از آستان بلند نگاهت
مایوس نگشته
و عشق عارفانه ات را در دل آرزو دارم.
می دانم که نگاهت بر گوچترین آفریننده ات است.
پس همیشه مرا دریاب و به عشق بیکرانت برسان.